برره کجاست ؟!
برره در زبان لری به معنای کنار راه یا همان بر راه است که در ضمیرناخودآگاه برخی از بینندگان مفاهیم آشنائی چون جاده ابریشم و در کل دروازه شرق به غرب عالم را متبادر می کند اما با کمال تعجب برره جزیره ای بریده از دنیای بیرون و منحصر به روابط پندار ها سنتها و میراث گذشته گانش می باشد و هیچ اثری از رفت و آمد عابران بر روابط اجتماعی و زندگی اهالی برره دیده نمی شود آنها دچار خودباختگی نیستند اما این موضوع باعث رفتارهای می شود که بزرگترین ضعف برره ای ها دچار نشدن به خودباختگی قلمداد شود آنها هیچ چیزی اعم از ( سواد – میراث باستانی قابل توجه – عقل – درک و شعور ) ندارند و به همین هیچ چیز نداریشان افتخار می کنند آنها هر کار یا حرفی را در می کنند یعنی رها می کنند که بیشتر از هر چیزی انسان را به یاد گوز زدن و مفاهیم مترتب بر آن می اندازد کمترین نشانه های دنیای مدرن را به سخره می گیرند و در دنیائی از خرافات غوطه ورند به طوری که همه تلاش های مسالمت آمیز و حتی متکی به زور از تغییر این وضعیت عاجز است
برش زمانی برره
برش زمانی برره زمان پهلوی وبیشتر پهلوی اول است یک حکومت دیکتاتور اما علاقه مند به مدرنیزاسیون آنها وقتی سربازی اجباری مطرح می شود مصیتهای زیادی را با حضور در اجباری بر سر پادگان و مسئولین آموزشی می آورند و در یک قسمت دیگر که در داخل ده روی می دهد حتی با ورود وزیر جنگ پهلوی ها به برره هم موفق به تأثیرگذاری بر روی برره ای ها نمی شود و برره ای ها او را مجبور به تمیز کردن مجسمه بز ( که مظهر یکی از الهه های اصلی در یونان باستان و شیطان در میان شیطان پرستان و هر شخصیت مقدس به معنای کسی که مورد احترام اهالی است و در کل مقدسات برره ای ها در میدان اصلی شهر یعنی میدان بز) می کنند و در نهایت با شورش برره ای ها فرار می کند
کیانوش :
تنها شخصیتی که در این سریال به صورت یک انسان عادی اما روتینگ حضور دارد شخصیت کیانوش است او در اثر یک سوء تفاهم زندانی شده و در حین تبعید وقتی می خواهد اسلحه مأموری که او را بدرقه می کند را که پیدا کرده دودستی تقدیمش کند با فرار مأمورین مواجه می شود و تنها در وسط بیابان به خواب می رود که بعد از گزیده شدن با نشیمن گز که رمز آن را نفهمیدم توسط اهالی برره نجات داده می شود که بعد از اینکه شیرفرهاد خواهر به اصطلاح ترشیده اش را به او قالب می کند در برره ماندگار می شود او سعی دارد برره را از حالت عقب ماندگی و خرافات زدگی بیرون آورد و مفاهیمی مانند عشق را که برره ای ها با آن کاملا بیگانه هستند را به آنها بیاموزد او سعی در باسواد کردن مردم را دارد و برای مردم غالبا بی سواد برره روزنامه منتشر می کند و سعی در آوردن جلوه های تمدن به میان برره ای ها را دارد که در هر کدام از این اقدامات مصیبتهای فراوانی را از تمسخر گرفته تا ساقط شدن از همه چیز متحمل می شود
چاله اسکندرون :
تنها میراث باستانی قابل توجه برره چاله اسکندرون است یک چاله مجعول که همان طور که از نامش پیداست مربوط به یک قوم محاجم می باشد که حتی ادعا می شود تقلبی است و اصل آن در هند قرار دارد چاله ای که اسکندر در کنار آن متحول شده است
( چرا دوست داریم برره و موارد مشابه را باور کنیم )
ما با اینکه می دانیم مثلا مردم تبریز و اردبیل (ترکه) یا خرم آباد (لره) احتمالا از ما باهوش تر هستند یا شمالی ها ( رشتیه ) خیلی از مردم تهران با غیرت تر هستند و یا قزوینی ها ( قزوینیه ) هیچ تفاوتی با بقیه مردم ایران ندارند وقتی با جکها و اس ام اسهای خنده دار یا بسیار خنده داری که برایمان ارسال می شود مواجه می شویم چون از طرفی حس برتری طلبی ما را تحریک می کند و اجازه می دهد خود را از بسیاری از مردم بهتر ببینیم و از طرف دیگر ما را می خنداند و اگر آن را باور نکنیم نمی توانیم آن چنان که می خواهیم بخندیم آن را باور می کنیم اما در برره موضوع اندکی بزرگتر است و ما با سرنخ هائی که در سریال پیدا کرده ایم می دانیم که با همه مردم ایران مواجهیم اما از طرف دیگر می دانیم که قبلا زیرآب مسأله در فیلم ها و بازی هائی مانند جنگهای صلیبی و هزاران فیلم و کارتون و بازی دیگر زده شده است و مخاطب تعلق خاطری به مردم خود ندارد و به اصطلاح خود را تافته جدابافته احساس می کند کارگردان اصلی برره با این که می داند همه مردم مخاطب او هستند در کمال زیرکی به همه این طور القا می کند که تو یک نفر با همه فرق می کنی چون حرف مرا می فهمی و به آن می خندی و اما نمی داند که تاوان سنگین این لبخند چیست ؟! پذیرفتن ادعاهائی که اگر در فیلمی مثل 300 وجود می داشت احتمالا کارگردان آن تا کنون کشته شده بود